شبم تار و آیینه ها پر غبارند

و آیینه ها هم تو را دوست دارند

و گنجشک هایی که بر شاخه هستند

تمام زمستان به فکر بهارند

نشستم صدای تو یادم بیاید

کلاغان کلاغان مگر می گذارند ؟!

ببین آسمان خالی است از ستاره

ولی غصه ها در دلم بی شمارند

ببین کوه ها را که اندوهگین اند

ببین جاده هارا که چشم انتظارند

ببین دشت ها را که بی تو کویرند

و از دوری ات رود ها بی قرارند

چه قدر آسمان از نبودت بگیرد

چه قدر ابرها در فراقت ببارند؟

به موهای بابا که دیگر سپید است

به چشمان مادر که از گریه تارند

بیا و کمک کن به این بی پناهان

به اینان که جز تو امیدی ندارند

 

فاطمه معصومه شریف


باب دل : مجموعه اشعار مهدوی ببین ,آیینه ,معصومه شریف ,فاطمه معصومه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Quinndw site مدیر سایت افزودنی های پلیمری سایت آموزشگاه علمی آزاد فارابی بازاریابی تهران من فکر می کنم کافه پیکس دنیای شبکه